ای مرغ سحرعشق زپروانه آموز
که آن سوخته را جان شدوآواز نیامد

 

 در سرای دنیا زیر خار بنی

 

 با خداوند زندگانی کردن 

 

 از آن دوست تر دارم که در بهشت

 

زیر درخت طوبی که از او خبری ندارم .



ای مرغ سحرعشق زپروانه آموز
که آن سوخته را جان شدوآواز نیامد



دنیا به امید برپاست و انسان به امید زنده.



سالروز شهادت امام رضا ع را تسلیت می گوئیم

خلاصه زندگینامه امام رضا

زادگاه مد ینه کنیه ها  ابوالحسن و ابوعلی   لقبها رضا، صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفوالملک، کافی الخلق، رب السریر، و رئاب التدبیر

مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب این لقب گفته اند: «او از آن روی رضا خوانده شد که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده : از آن روی که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روی او رضا خوانده اند که مأمون به او خشنود شد.»

مادر امام نامها و کینه ها و لقبهای ام البنین، نجمه، سکن، تکتم، خیزران، طاهره و شقرا، را برای مادر آن حضرت آورده اند.

زاد روز  درباره روز، ماه و سال ولادت و همچنین وفات آن حضرت اختلاف است.ولادت آن حضرت راسالهای(148 و 151 و 153ق) و در روزهای جمعه نوزدهم رمضان، نیمه همین ماه، جمعه دهم رجب  و یازدهم ذی القعده.

روز شهادت

روز وفات آن حضرت را نیز به سالهای (202 و 203 و 206ق) دانسته اند.

بنابر این روایت، عمر آن حضرت پنجاه و پنج سال می شود که بیست و پنج سال آن را در کنار پدر خویش سپری کرده و بیست سال دیگر امامت شیعیان را بر عهده داشته است. این بیست سال مصادف است با دوره پایانی خلافت هارون عباسی، پس از آن سه سال دوران خلافت امین، و سپس ادامه جنگ و جدایی میان خراسان و بغداد به مدت حدود دو سال، و سر انجام دوره ای از خلافت مأمون. فرزندان گرچه که نام پنج پسر و یک دختر برای او ذکر کرده اند، اما چنان که علامه مجلسی می گوید: حداکثر تنها از جواد به عنوان فرزند او نام برده اند

به دسیسه مامون و با سم او به شهادت رسید و پیکر مطهر او را در طوس در قبله قبه هارونی سرای حمید بن قحطبه طایی به خاک سپردند و امروز مرقد او مزار آشنای شیفتگان است. :                                         

اربعین حسینی (ع) بر رهروان واقعی راه کربلائیان تسلیت باد

ای مرغ سحرعشق زپروانه آموز
که آن سوخته را جان شدوآواز نیامد



لحظه هايتان لبريز از معنويت 

و

 روزگارتان پر از اقاقی و عسل .