«عبدالله بن سلام» از دانشمندان يهود وقتي آوازه و دعوت پيامبر را شنيد ، به مکه

رفت تا او را ببيند و با نشانه هايي که از او در تورات آمده است، تطبيق کند. وقتي نزد رسول خدا آمد، پيامبر از او پرسيد که آيا وصف وي را در تورات ديده است و او را به خداوند سوگند داد که حقيقت را بگويد. عبدالله بن سلام اندکي تأمل کرد و گفت: اي محمد ، اول تو خدايت را براي من توصيف کن تا تو را بهتر بشناسم، آن گاه آنچه را خواستي به تو مي گويم.در اين هنگام سوره توحيد نازل شد و پيامبر آن را براي عبدالله بن سلام قرائت فرمود. عبدالله سلام نيز به پيامبري او يقين کرد و ايمان آورد، ولي از ترس ، تا مدتي مسلمان شدن خود را از يهوديان پنهان مي کرد تا در فرصتي مناسب در شرايطي اثرگذار، ايمان خود را آشکار کند و اين گونه عده بيشتري از يهوديان مسلمان شوند. وقتي پيامبر از مکه به مدينه مهاجرت کرد. عبدالله اسلام خود را آشکار ساخت؛ گرچه از جمع يهوديان رانده شد و کسي از آنان به پيامبر ايمان نياورد. خداوند در سوره توحيد، کوتاه و کامل خود را معرفي مي کند :
بگو : او خدايي است يکتا ﴿1﴾ خداي صمد﴿2﴾ نه کس را زاده و نه زاييده از کس ﴿3﴾و او را هيچ همتايي نباشد. ﴿4﴾